با شدت گرفتن حملات اسرائیل و تضعیف جدی حزبالله لبنان، عباس عراقچی، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی، به بیروت و دمشق سفر کرده تا برای آتشبس تلاش کند و حزبالله را از زیر بار حملات مداوم اسرائیل نجات دهد.
نکته جالب اینجاست که قبل از آغاز این حملات سنگین اسرائیل به حزبالله، اسرائیل پیشنهادی ارائه داده بود مبنی بر اینکه اگر حزبالله حملات خود را متوقف کند، اسرائیل نیز حملاتش به لبنان را متوقف خواهد کرد اما حزبالله و جمهوری اسلامی تصور میکردند که اسرائیل در موضع ضعف قرار دارد و به همین دلیل تصمیم گرفتند که به حملات به اسرائیل ادامه دهند تا اسرائیل مجبور شود آتشبس با حماس را بپذیرد.
اکنون اوضاع به شکلی تغییر کرده است که نه تنها اسرائیل آتشبس با حماس را نپذیرفته، بلکه آتشبس با حزبالله را هم نپذیرفته و بهصورت مداوم در حال بمباران ضاحیه، مقر حزبالله، است. این حملات تا حدی ادامه یافته که حتی به نیروهای حزبالله اجازه نمیدهند تا عملیات آواربرداری حملات قبلی را انجام دهند و مشخص کنند که کدامیک از مسئولین و فرماندهان حزبالله کشته شدهاند و کدام زنده ماندهاند.
تلاشهایی که عراقچی برای برقراری آتشبس انجام میدهد، در واقع به این دلیل است که از نابودی کامل حزبالله جلوگیری کند. جمهوری اسلامی، بهویژه سپاه پاسداران و نیروی قدس، اکنون در موضع ضعف قرار گرفتهاند و به دنبال یک میانجی هستند تا جلوی ادامه حملات اسرائیل به حزبالله را بگیرند و بتوانند حزبالله نیمهجانشدهای را که در گوشه رینگ گیر کرده و مداوم از اسرائیل ضربه میخورد، از میدان خارج کنند. هدف آنها این است که اگر توانستند، حزباللهِ شدیداً آسیبدیده را در آینده بازسازی کنند، هرچند این کار بهسادگی میسر نخواهد شد.
علاوه بر تلاشهای عراقچی برای برقراری آتشبس و خارج کردن پیکر نیمهجان حزبالله از میدان جنگ، او در سفرش به دمشق حامل پیام نارضایتی جمهوری اسلامی از بشار اسد نیز هست. جمهوری اسلامی از اینکه چرا اسد در قبال نجات حزبالله سکوت کرده و هیچ اقدامی نمیکند، ناخشنود است. ممکن است سکوت اسد در برابر تضعیف حماس قابل توجیه باشد، زیرا روابط حماس و اسد به دلیل اختلافات گذشته چندان خوب نبوده و نیست. در آغاز جنگ داخلی سوریه در سال ۲۰۱۲، حماس از تلاش مخالفان اسد، بهویژه اخوانالمسلمین سوریه، برای سرنگونی اسد حمایت کرد.
اسماعیل هنیه، از رهبران حماس در آن زمان، در دانشگاه الازهر مصر گفته بود: «به مردم قهرمان سوریه که برای آزادی، دموکراسی و اصلاحات تلاش میکنند درود میفرستم.» این موضعگیری حماس باعث شد که نهتنها روابط حماس و سوریه، بلکه روابط حماس با جمهوری اسلامی نیز مدتی تیره شود.
بنابراین، اگر اسد در برابر حملات اسرائیل به حماس سکوت کرده باشد، این موضوع قابل درک است اما سوال اصلی این است که چرا اسد در برابر تضعیف جدی حزبالله و حملات شدید اسرائیل به این گروه نیز سکوت کرده و هیچ اقدامی نمیکند؟ نباید فراموش کنیم که حزبالله از سال ۲۰۱۲، به دستور جمهوری اسلامی و برای جلوگیری از سقوط حکومت بشار اسد، وارد جنگ داخلی سوریه شد. محور جمهوری اسلامی، روسیه و حزبالله با کشتار صدها هزار نفر، مانع سقوط اسد شدند. اکنون، حزبالله و جمهوری اسلامی انتظار دارند که اسد کمک پیشین حزبالله را جبران کرده و به داد این گروه برسد، اما اسد چنین کاری نمیکند.
انتظار خامنهای و سپاه پاسداران این است که اسد جبهه جولان را علیه اسرائیل فعال کند تا فشار سنگین اسرائیل بر حزبالله کاهش یابد با این حال، اسد حاضر به جنگ با اسرائیل نیست و حتی توانایی این کار را نیز ندارد. اسد تازه از جنگ داخلی دهساله خارج شده و به دنبال بازسازی اقتصادی و احیای روابط سیاسی با کشورهای عربی است. به همین دلیل، تا به حال تلاش کرده تا خود را از جنگ حماس و حزبالله و جمهوری اسلامی با اسرائیل دور نگه دارد. این وضعیت به مذاق خامنهای خوش نمیآید و به نظر میرسد عراقچی در سفرش به دمشق حامل پیام نارضایتی جمهوری اسلامی از اسد است اما هرچقدر هم که خامنهای و سپاه پاسداران و حزبالله از اسد دلگیر باشند، اسد جبهه جولان را برای جنگ با اسرائیل فعال نخواهد کرد.
سوریه حتی در۵۰ سال گذشته به نوعی اشغال جولان از سوی اسرائیل تن داده و میداند اسرائیل این بلندی های استراتژیک را که منبع اصلی آب شیرین دریاچه طبریه نیز هست دیگر به سوریه عودت نخواهد داد. بنابر این اگر چه سوریه ادعای حقوقی خود را بر جولان کماکان حفظ کرده ولی بعد از جنگ ۱۹۷۳ رمضان( یوم کیپور) دیگر برای بازپس گیری جولان اقدام به فعال کرن جبهه جولان نکرده است. بنابر این الان هم به خاطر حزبالله و جمهوری اسلامی این کار را نخواهد کرد. شاید اسد تنها موافقت کند که سپاه پاسداران برخی محمولههای کمک را از طریق سوریه به حزبالله برساند، اما حتی این احتمال نیز با توجه به بمبارانهای سنگین و مداوم اسرائیل، روز به روز کمتر میشود.