«ای کاش مادر من و مادر کامالا میتوانستند ما را در این لحظه ببینند. اگر مادرانمان اینجا بودند حتما میگفتند: راهتان را ادامه دهید».
این بخشی از سخنرانی پرشور زنی است که در سال ۲۰۱۶ میلادی، پس از سالها کار سیاسی در بالاترین ردههای اجرایی و مدیریتی، توانست نامزدی حزب دموکرات برای رقابتهای ریاستجمهوری را به دست آورد، اما آنچه نتوانست انجام دهد به گفته خودش «گذر از سقف شیشهای» بود.
هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه پیشین آمریکا و اولین زنی که توانست نامزد انتخابات ریاستجمهوری این کشور شود، روز سهشنبه در گردهمایی ملی حزب دموکرات در شیکاگوبا اطمینان گفت که کامالا هریس، همان زنی است که سرانجام از «بلندترین و سختترین سقف شیشهای» برای زنان عبور خواهد کرد و اولین رییسجمهوری زن در ایالات متحده خواهد شد.
اما ظاهرا این تنها خانم کلینتون نیست که حامل چنین امیدی است. در نظرسنجیها از رایدهندگان هم تا اینجای کار، هریس پیشتاز است. نظرسنجی مشترک ایبیسی نیوز، ایپسوس و واشینگتنپست نشان میدهد که کامالا هریس ۴۹ درصد و دونالد ترامپ ۴۵ درصد آرا را دارند.
کدام ویژگیها در کارنامه و شخصیت کامالا هریس است که میتواند برای ناظران و تحلیلگران سیاسی از یک سو و برای رایدهندگان آمریکایی از سوی دیگر جذاب باشد؛ آن قدر جذاب که برای شکستن سقف شیشهای با او همراه شوند؟
همه هویتهای هریس
دونالد ترامپ، رقیب انتخاباتی کامالا هریس چندی پیش گفت: «کامالا همیشه هندی بود و ناگهان تصمیم گرفت که سیاه باشد». اظهارنظری که بسیاری از رسانههای آمریکایی آن را تلاش ترامپ برای زیر سوال بردن تعلقات هویتی کامالا هریس ارزیابی کردند؛ هویتی چهلتکه و متنوع که عنوان اولین زن سیاهپوست و نخستین آمریکایی-آسیایی را که معاون رییسجمهوری آمریکا شد در کارنامه او به ثبت رسانده است.
آنچه نامزد حزب جمهوریخواه در رقابتهای انتخاباتی ۲۰۲۴ آمریکا بر آن دست گذاشته اما دقیقا نقطهای است که مجموعهای به نام کامالا هریس را به گروههای مختلف رایدهنده در آمریکا نزدیک میکند.
بیشتر مهاجران خود را با او همداستان میدانند. کامالا هریس سال ۱۹۶۴ در ایالت اوکلند به دنیا آمد؛ هم پدر و هم مادرش مهاجر بودند. دکتر شیامالا گوپالان، مادر هریس، زیستشناس، پژوهشگر سرطان و کنشگر حقوق بشر بود و دونالد هریس، پدرش، استاد چپگرای اقتصاد در دانشگاه استنفورد. شیامالا از هند و دونالد از جامائیکا به آمریکا آمده بودند، در جریان جنبش حقوق مدنی سیاهان با هم آشنا شدند و هویتی رنگارنگ و متکثر به دخترانشان کامالا و مایا دادند؛ آمریکاییِ مهاجر، آسیاییتبار، هندیتبار و سیاهپوست.
جنسیت هریس هم لایه هویتی دیگری به او میبخشد، لایهای که نه تنها او را به زنان آمریکایی به عنوان نیمی از جمعیت پیوند میزند بلکه در جایگاه استثنایی وارث چندین نسل از زنان سیاه که برای برابری و علیه تبعیض جنسیتی و نژادی در این کشور فعالیت کردهاند قرار میدهد.
هریس خودش هم در زندگینامهاش «حقایقی که نمیگوییم»- که در ایران هم نشر نون آن را با ترجمه علیاکبر عبدالرشیدی منتشر کرده- از هویتهای متنوع خود سخن گفته و به آن میبالد.
این روزها بسیاری از زنانی که خود را با او همپیوند میبینند، در حالی که کت و دامنهای یکشنبهشان را به تن دارند به کلیسا میروند تا برای پیروزیاش دعا کنند. زنان حامی او، نه فقط در آمریکا که هزاران کیلومتر دورتر از پایتخت آمریکا در دهکدهای کوچک در جنوب هند هم عکسهایش را به در و دیوار زدهاند و امیدوارند که اولین رییسجمهوری زن آمریکا بشود؛ دهکدهای که پدربزرگ و مادربزرگ هندی هریس در آن زندگی میکردند.
ترکیب «ماملا» و «پدر مهربان و بامزه»
خانواده برای سالها از ارزشهای مرکزی جامعه و زندگی آمریکایی بوده است. با این حال خانواده آمریکایی و رویکرد شهروندان به آن هم در طول دهههای گذشته تغییرات مهمی را پشت سر گذاشته است.
پژوهشهای موسسه پیو نشان میدهد که در دهه ۱۹۷۰میلادی ۶۷ درصد از آمریکاییهای ۲۵ تا ۴۹ ساله خانوادههای غیرهمجنس تشکیل داده، با همسران خود و فرزندان زیر ۱۸سالهشان زندگی میکردند، عددی که در پنج دهه گذشته بهشدت تنزل کرده و به ۳۷ درصد رسیده است.
در برابر، شکلهای دیگری از خانواده در آمریکای امروز رشد کرده؛ خانوادههای چندنژادی و چندقومیتی از یک سو و خانوادههای همجنس از سوی دیگر. علاوه بر این زنان آمریکایی امروز کمتر از سالهای ۱۹۷۰ بچهدار میشوند و بسیاری از زنان بدون آن که تن به ازدواج بدهند مادر میشوند. همه اینها یعنی تغییر شکل خانواده در یکی از بزرگترین کشورهای حامی نهاد خانواده در جهان.
در این جامعه تغییرشکلیافته که تغییر و تنوع بیشتری هم پیش رو دارد، ترکیب کامالا هریس و شریک سیاسیاش، تیم والز در بسیاری از تحلیلهای رسانهای، ترکیبی مناسب یا حتی برنده توصیف میشود.
کامالا که فرزند بیولوژیکی ندارد- و به همین دلیل جی.دی ونس، معاون ترامپ او را یکی از زنان گربهدوست بیفرزند میخواند- مادرخواندگی فرزندان همسرش، کول و الا را پذیرفته. کامالا هریس در سال ۲۰۱۴ میلادی با خطبه عقدی که خواهرش، مایا جاری کرد با داگلاس امهاف، وکیل یهودیالاصلی ازدواج کرد و مادرخوانده فرزندان او شد اما خودش در مصاحبهای گفته: «از کلمه مادرخوانده خوشمان نمیآمد و تصمیم گرفتیم با جمع کردن اسم کامالا و کلمه مادر در یک کلمه، واژه ماملا را بسازیم». میگوید در میان همه نقشهایش، ماملای کول و الا بودن است که نقش محبوب اوست.
همه اینها نامزد دموکراتها را در موقعیتی آشنا هم برای دوستداران نهاد خانواده و هم برای طرفداران شکلهای نوینتر این نهاد قرار میدهد.
در کنار او، تیم والز، فرماندار مینهسوتا، میانهرو محبوب تند و تیزی است که عنوانی که رسانهها و مردم به او میدهند کنار ماملا خوش مینشیند. تیم والز به «پدر مهربان و بامزه» معروف است. او که علاوه بر فرمانداری مینهسوتا و عضویت در کنگره آمریکا، سالها معلم مدارس دولتی، مربی فوتبال و عضو گارد ملی آمریکا هم بوده، چهره «مهربان و همراه» یک پدر خانواده در دهه ۶۰ زندگیاش را دارد. خودش میگوید: «من با آدمهای معمولی بزرگ شدهام».
از همین منظر است که دموکراتها روی اثرگذاری او بر رایدهندگان ایالتهای موسوم به «دیوار آبی» یعنی ویسکانسین، میشیگان، پنسیلوانیا و مینهسوتا از یک سو و کمربند اوهایو، ایلینویز و ایندیانا از سوی دیگر حساب کردهاند.
وقتی به کارنامهاش نگاه شود، تصویب غذای رایگان برای دانشآموزان، رای به لایحههای حامی کارگران و افزایش دستمزد، کاهش قیمت انسولین، کمک به اجارهنشینها و تامین حق پایان خودخواسته بارداری برای زنان مینهسوتا دیده میشود.
والز علاوه بر همه اینها پدری است که نام دخترش را Hope به معنای امید گذاشته چرا که به گفته خودش او و همسرش سالها تحت درمانهای ناباروری در انتظار بچهدار شدن بودهاند و حالا او پدری است که دختر نوجوانش را برای بازی هیجانانگیز «اسلینگشات» همراهی میکند و در حالی که دختر گیاهخوارش را به ساندویچ بوقلمون دعوت میکند شوخی میکند که: «بوقلمون در مینهسوتا گوشت محسوب نمیشود».
شاید ترکیب همه این مشخصات است که سبب شده تیم والز در تمام رقابتهای انتخاباتی زندگیاش تا امروز، شکستناپذیر باقی بماند.
راه سخت هریس به سوی کاخ سفید
کامالا هریس که پیش از این و در ۵۵ سالگی برای به دست آوردن نامزدی حزب دموکرات خیزی ناموفق برداشته بود، در سال ۲۰۲۱ میلادی به ادای سوگند معاونت ریاست جمهوری رضایت داد.
معاونت جو بایدن البته از هریس چهرهای بینالمللی ساخت اما کارش را برای رییسجمهوری شدن هم دشوارتر کرد. حالا عملکرد او به عنوان معاون رییسجمهوری در موفقیت کمپین انتخاباتیاش اثر دارد و نگاهی به نظرسنجیها نشان میدهد که معاونت ریاستجمهوری نقطه قوت کارنامهاش نیست. مدافعانش میگویند مسئولیتهایی که بایدن به او داد کمابیش فیصلهناپذیر بودند؛ مثلا ریشهیابی مهاجرت انبوه از آمریکای مرکزی و مکزیک به ایالات متحده.
مساله مهاجرت غیرقانونی از کشورهای موسوم به مثلث شمالی (گواتمالا، هندوراس و السالوادور) به آمریکا با معاونت هریس نه تنها حل نشد که در دورهای افزایش هم یافت.
نظرسنجی یو اس ای تودی کامالا هریس را نامحبوبترین معاون رییسجمهوری تاریخ آمریکا معرفی میکند؛ هرچند بعضی روششناسی این نظرسنجی را زیر سوال بردهاند اما به هر حال این نتایج بخشی از واقعیت را نمایندگی میکند.
از سوی دیگر عنوان «زیادی لیبرال» که حزب رقیب برای او به کار میبرد، چندان هم بیمشتری نیست و میتواند رایدهندگان در ایالتهای مرکزی و محافظهکارتر آمریکا را از او دور کند یا آن طور که میشل اوباما در سخنرانی پرشور خود در گردهمایی دموکراتها در شیکاگو گفت بخشی از مردم را از او بترساند.
از همین جاست که روزنامه نیویورکتایمز در انتقاد به کمپین هریس مینویسد: «دموکراتها نمیتوانند تنها روی محبوبیت تیم والز در تیک تاک حساب کنند. آنها باید نشان دهند که از مردم معمولیاند؛ حزبی برای خانوادههای میهنپرست طبقه متوسط که میدانند این کشور میتواند بهتر باشد».
وزن سیاسی هریس در حال حاضر در ایالتهای پیشرو و تحصیلکردهتر آمریکا سنگینتر است؛ موضوعی که شاید از جمله با نقش پررنگ او در مبارزه برای حق زنان بر بدن خود و اقداماتی مثل برگزاری تور حقوق باروری در سراسر کشور قابل توضیح باشد. با این حال، کامالا هریس برای این که بتواند به عنوان رییسجمهوری آمریکا پشت میز معروف رزولوت در کاخ سفید بنشیند راهی دشوار و ناهموار پیش رو دارد و از رای بدنه محافطهکارتر جامعه آمریکا بینیاز نیست.